اسراری شگفت از بندگی

صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام

اسراری شگفت از بندگی

صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام

چند دستور العمل و ذکر و ذاکر و مذکور در سیر و سلوک

.

دستورالعملى از آیت اله اصفهانی (کمپانى) طی نامه ای به امام جمعه زنجان

بسم الرحمن الرحیم

سیدى و سندى و مولاى و معتمدى ! اطال الله بقاک و من کل سوء وقاک و رزقنى لقاک !

مدتها بود از مجارى حالات سعادت آیات اطلاعى نداشت و از آنجا هم کسى اطلاع نداده بود، تا آنکه چند یوم (روز) قبل به زیارت رقیمه محترمه شرفیاب گردیده، از صدمات وارده بر وجود محترم خیلى متاثر، ولى بحمدالله که متضمن بشارت رفع نقاهت بود شاکر، و از مراحم و تفقدات حضرتعالى متشکر. 

بنده بر حسب وظیفه لازمه همواره به سلامتى و دعاگویى متذکر بوده و خود هم فعلا چندى است مبتلا به نوبه خفیفى هستم، حال تحریز دواى ملین خورده ام و گاهى هم درس شب یا روز ترک شده.

بارى- الحمد لله على کل حال- از ذکرسوال شده بود. اگر چه زیاد است ولى مناسب حال و مقام که در قرآن، منصوص و در کلمات معصومین علیه السلام ماثور است، ذکر یونسیه است: لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین، که در نتیجه آن در خود قرآن منصوص است: فنجیناه من الغم و کذلک ننجى المومنین. و چون غم سالک خلاصى از سجن (زندان) طبیعت است، باید این مقصد بزرگ منظور بوده باشد که نتیجه نجات از سجن طبیعت، ارتقا به عالم قدس است . و بدیهى است که این قسم (گونه) از نتایج، تابع لقلقه لسان نیست، توجه مخصوص به مذکور لازم دارد، و فنا در مذکور، نتیجه نجات او سجن طبیعت و ملازم با بقاء الله است و مشایخ مى فرمودند که اقلا چهارصد مرتبه ذاکر در سجده باشد، که اشرف حالات عبودیت است، خیلى خوب است خرده خرده باید زیاد شود. شاید بعضى که مى شناسید، دو ساعت یا زیادتر این سجده را ادامه داده اند. بهترین اوقات، وقت سحر یا بعد از نماز عشا که وقت انحدار غذاست- که نه معده پر و نه چندان خالى و ضعیف است - و البته توجه به مذکور على الاتصال (پیوسته) لازم است، تا غلبه حال دست دهد و روزنه به عالم ملکوت باز شود و نفس مجرده مشهود گردد: من عرف نفسه فقد عرف الله و آنچه مشایخ طریقتى در ذکر قلبى اصرار دارند، براى همین است که در ذکر لفظى توجه تام غالبا دیر دست مى دهد، ولى نقش در قلب بى توجه، یک مرتبه آن متصور نیست، پس اگر مستدام شود البته زودتر غلبه حال رخ مى دهد، و این مطلبى که عرض شد، فقط براى همین ذکر لفظى که موافق شرع است و همچنین نماز دعا و زیارت- هر کدام که با توجه باشد- موثر است. دیگر آنکه هر کس خداخواه است، باید همیشه حاضر مع الله باشد و لسان او از ذکر او، و قلب او از یاد او خالى نباشد و لو در بیت الخلاء کما اینکه از دستور شارع و اذکارى که در بیت التخلیه وارد شده، انسان مى فهمد اهمیت یاد حق و ذکر او را و امثال جنابعالى که بحمد الله موفق به ارشاد خلق و سوق آنه الى الله هستید، اگر این مطلب محض حفظ مقام ربوبیت و نگاهدارى نتایج زحمات انبیا و ائمه طاهرین علیه السلام است، منافى با آنچه عرض شد، نیست، ولى مع هذا، اوقات خلوات را متمحض براى حق قرار داده، و در توجه بکوش تا خرمنها گل بردارى. زیاده زحمت است، بنده زاده عرض دستبوسى دارد، آقا زاده معظم و مکرم- دامت تاییداته العالیه- را عرض خلوص دارم و السلام علیکم و على من یلوذ بکم.

حرره الجانى محمد حسین الغروى الاصفحانى.

 

دستورالعملى از حاج میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى 

       دستور العملى که آن سالک ربانى به جناب ایه الله حاج شیخ محمد حسین کمپانى- رضوان الله تعالى علیهما - ارسال داشت، چنین است :

       بسم الله الرحمن الرحیم .فدایت شوم! در باب اعراض از جد و جهد رسمیات و عدم وصول به واقعیات که مرقوم شده و از این مفلس استعلام مقدمه موصله فرموده اید، بى رسمیت بنده حقیقت آنچه که براى سیر این عوالم یاد گرفته و بعضى نتایجش را مفصلا در خدمت شریف ابتداى خود صحبت کرده ام و از کثرت شوق آنکه با رفقا در همه عوالم همرنگ بشوم، است و مخ آنچه از لوازم این سیر مى دانستم، بى مضایقه عرضه داشتم، حالا هم اجمال این را به طریقه اى که یاد گرفته ام، مجددا اظهار مى دارم :

       طریق مطلوب را براى راه معرفت نفس گفتند: چون نفس انسانى تا از عالم مثال خود نگذشته، به عالم عقلى نخواهد رسید، و تا به عالم عقلى نرسیده، حقیقت معرفت حاصل نبوده و به مطلوب نخواهد رسید لذا به جهت اتمام این مقصود مغفور- جزاه الله عنا خیر جزاء المعلمین- مى فرمود که :        

       نباید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند، تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد، و میزان آن را هم چنین فرمود: که انسان اولا روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد، حتى تنقل ما بین الغذائین (غذای اضافی بین دو وعده) نکند. ثانیا هر وقت غذا مى خورد، باید مثال یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد، و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود، این در کم (:اندازه) غذا، و ام کیفش(:چگونگی)، باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنى که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را، یعنى هم روز و شب را ترک کند، و یکى هم اگر بتواند للتکیف(:با لذت) نخورد، و لا محاله(:هرگز) آجیل خور(:وعده غذای اضافی بین روز) نباشدو اگر احیانا وقتى نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد، استخاره کند.و اگر بتواند روزه هاى سه روز هر ماه را ترک نکند.

         و اما تقلیل خواب مى فرمودند: شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت (:دورى از) اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت مى کند. و اما تقویت روحانیت اولا، دائما باید هم و حزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. تا مى تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است . در ذکر، عمده سفارش اذکار صبح و شام اهم آنها که در اخبار وارد شده، و اهم تعقیبات صلوة(نماز) و عمده تر ذکر وقت خواب که در اخبار ماثور است، لا سیما(:به ویژه) متطهرا(:با طهارت) در حال ذکر به خواب رود.

          و شبخیزى، مى فرمودند: زمستانها سه ساعت، تابستانها یک ساعت و نیم و و مى فرمودند که در سجده ذکر یونسیه، یعنى در مداومت آن، که شبانه روز ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن، اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است، خیلى اثرها دیده ام. بنده خود هم تجربه کرده ام. چند نفر مدعى تجربه اند. یکى هم قرآن که خوانده مى شود به قصد هدیه به حضرت ختمى مرتبت صلوات الله علیه و آله خوانده شود.

         و اما فکر براى مبتدى، مى فرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتى که از حالش مى فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده، فى الجمله(:مختصر) استعدادى پیدا کرده، آن وقت به عالم خیالش ملتفت مى کردند یا آنکه خود ملتفت مى شد، چند روزى همه روز و شب فکر در این مى کند که بفهمد که هر چه خیال مى کند و مى بیند خودش است و از خودش خارج نیست. اگر این را ملکه مى کرد، خودش را در عالم مثال مى دید، یعنى حقیقت عالم مثالش را مى فهمید و این معنى را ملکه(:با استقرار و دوام) مى کرد. آن وقت مى فرمودند که باید فکر را تغییر داد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد، و اگر انسان این را ملکه نماید، لابد تجلى سلطان معرفت خواهد شد.

           و به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم طبیعت (مرتبه) اول ترقى به عالم مثال نماید، بعد به عالم ارواح و انوار حقیقیه، البته براهین علمیه را خودتان احضر (:آگاه) هستید. عجب است که تصریحى به این مراتب در سجده دعاى شب نیمه شعبان که اوان وصول مراسله(:رسیدن نامه) است، شده است که مى فرماید: سجد لک سوادى و خیالى و بیاضى}:سیاهی)عالم ماده) و خیال(عالم) و سفیدی(عالم حقیقت و نورانیت) برای تو سجده نموده است {.اصل معرفت آن وقت است که هر سه فانى بشود که حقیقت سجده عبارت از فناست که عندالفناء عن النفس بمراتبها یحصل البقاء بالله - رزقنا الله و جمیع اخواننا بمحمد و آله الطاهرین- بارى بنده فى الجمله از عوالم دعاگویى اخوان الحمدلله بى بهره نیستم و دعاى وجود شریف و جمعى از اخوان را براى خود ورد شبانه قرار داده ام ...

         حد تکمیل فکر عالم مثال که بعد از آن، وقت محو صورت است، آن است که باید خود به خود ملتفت شده، عیانا حقیقت مطلب را ببینید، یا آن قدر فکر بکند که از علمیت گذشته، عیان بشود، آن وقت محو موهومات کرده، در عدم فکر بکند تا اینکه از طرف حقیقت خودش تجلى بکند.

.

دستورالعملهای علامه طباطبایى طی چند نامه

نامه اول

السلام علیکم

به عرض شریف مى رساند: نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگرى رسیده بود که تاکنون، پاسخ آن نوشته نشده. اصولا، در زمستان گذشته، در اثر کسالت مزاج و ناراحتى اعصاب، نه تنها نامه جناب عالى، بلکه نامه هاى زیاد دیگرى، که در این مدت رسیده تا این روزها، براى هیچ کدام، نتوانسته ام جواب بنویسم .این روزها که کمى حالم رو به بهبود است، تدریجا، جواب مى فرستم. به هر حال، عذر گذشته مى خواهم. عرض کنم :روشى که براى ما در همه حال و همه شرائط، در حد ضرورت است، روش ‍ بندگى و به عبارت دیگر، خداشناسى است .و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنت بر مى آید، همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملى است .یعنى :همان مراقبه و محاسبه است.فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب، بیدار مى شوید، تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آن گاه، به طور استمرار، خود را در برابر خدا تصور کنید.

محمد حسین طباطبائى

نامه دوم

نامه جوان: «محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی جناب آقای طباطبایی سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. جوانی هستم 22 ساله، که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ گویید. در محیط و شرایطی زندگی می کنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب باز ماندن من از حرکت به سوی الله شده اند. درخواستی که از شما دارم این است که بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفاً نصیحت نمی خواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم.»  23/10/1355 داود نور محمدی

دستورالعمل علامه به جوان

السلام علیکم

براى موفق شدن و رسیدن به منظورى که در پشت ورقه مرقوم داشته اید، لازم است: همتى برآورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید. به این نحو که: هر روزه که طرف صبح از خواب بیدار مى شوید، قصد جدى کنید که: هر عملى که پیش آید، رضاى خدا(عزّ اسمه) را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کارى که مى خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طورى که اگر نفع اخروى نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد. و همین حال (را) تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد. وقت خواب، چهار پنج دقیقه اى در کارهایى که روز انجام داده اید، فکر کرده و یکى یکى از نظر خواهید گذرانید، هر کدام مطابق رضاى خدا انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام، تخلف شده استغفار بکنید. و این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادى حال، سخت و در ذائقه نفس تلخ مى باشد، ولى کلید نجات و رستگارى است.

و هر شب، پیش از خواب اگر توانستید سُوَر مسبحات؛ (یعنى: سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن) را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز، از حال اشتغال، حالات خود را براى بنده در نامه بنویسید. ان شاءالله موفق خواهید بود.

محمد حسین طباطبائى

نامه سوم

السلام علیکم

برادر عزیز! حالتى که به شما رخ مى دهد، حالت (جذبه) است. لازم است که به مراقبت بپردازید و با تمامى قوا، به سوى خداى متعال توجه کنید و خود را در برابر حق ببینید و تصور کنید .و ضمنا، روزانه، اقلا، با خداى خود(عزّ اسمه) ساعتى خلوت کرده و به ذکر او مشغول باشید.

با استخاره، یکى از دو ذکر شریف :(لا اله الا الله (هر روز هزار مرتبه، یا هزار و هفتصد و پنجاه مرتبه، یا اگر توانستید سه هزار مرتبه مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن، حرف زدن، معاشرت و خواب از افراط و تفریط بپرهیزید. فرصت را غنیمت شمارید، چنانکه مى فرماید: (ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات. الا فـتعرضوا بها و لا تعرضوا عنها)‌‍‍.‌‌‌‌

و فـقکم الله و ایدکم ان شاءالله.

محمد حسین طباطبائى‌‍

دستورالعملی دیگر

حضرت آیة اللّه علاّمه حسن زاده آملى مى فرماید: روزى در محضر مرحوم علاّمه طباطبایى عرض کردم: آقا! راه ترقّى و تعالى چیست؟ حضرت علاّمه طباطبایى (ره) فرمود: تخم سعادت، مراقبت است. مراقبت یعنى کشیک نفس کشیدن. یعنى حریم دل را پاسبانى کردن. یعنى سر را از تصرّفات شیطانى حفظ داشتن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنى، تخم این نهال سعادت را پـروراند. مراقبت، حضور داشتن و حریم دل را مواظب بودن است. انسان است که باید دو قوّه نظرى و عملیش را که به منزله دو بال هستند از قوّه به فعلیّت برساند تا بتواند به معارج عالیّه انسانى پرواز نماید.

 

دستور العملى از مرحوم مجلسى صاحب کتاب عظیم بحارالانوار

عالم بزرگ و عارف ربانى ملا محمد تقى مجلسى رضوان الله تعالى علیه مى نویسد: آنچه این بنده از دوران ریاضت و خودسازى دریافته ام مربوط است به زمانى که به مطالعه تفسیر اشتغال داشتم. شبى در بین خواب و بیدارى حضرت محمد صلى الله علیه و آله را مشاهده کردم، با خود گفتم: شایسته است در کمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت کنم. هرچه بیشتر دقت کردم عظمت و نورانیت آن جناب گسترده تر مى شد، به طورى که نورش همه جا را فرا گرفت. در این هنگام بیدار شدم، به من الهام شد که خلق رسول خدا قرآن مى باشد، باید در قرآن بیندیشم. پس هر چه بیشتر در آیه اى دقت مى کردم، حقایق بیشترى نصیبم مى شد، تا اینکه یکدفعه حقایق و معارف فراوانى بر قلبم فرود آمد. پس در هر آیه اى که تدبر مى کردم چنین موهبتى بر من عطا مى شد. البته تصدیق این مطلب براى کسى که به چنین توفیقى دست نیافته دشوار بلکه عادتا غیر ممکن است، ولیکن مقصود من راهنمایى و ارشاد برادران فى الله میباشد.

دستور ریاضت و خود سازى عبارت از این است که: سخنان بى فایده بلکه از غیر ذکر خدا خوددارى کند. استفاده از ماکولات و مشروبات و لباسهاى لذتبخش و منکوحات و منازل زیبا و راحت را ترک کند. از معاشرت با غیر اولیاى خدا دورى جوید. از خواب زیاد اجتناب نماید و ذکر خدا را با مراقبت کامل ادامه دهد. اولیاى خدا، تداوم بر ذکر (یا حى یا قیوم ! یا من لا اله الا انت) را تجربه کرده و نتیجه گرفته اند. من نیز همین ذکر را تجربه نمودم، ولیکن ذکر من غالبا (یا الله) است، با خارج ساختن غیرخدا از قلب و با توجه کامل به جناب خداى متعال. البته آنچه بسیار مهم است ذکر خدا با مراقبت کامل مى باشد، و سایر امور به پاى ذکر نمى رسد. اگر این عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه یابد، درهایى از انوار حکمت و معرفت و محبت بر سالک گشوده مى شود آن گاه به مقام فناء فى الله و بقاء الله ترقى مى کند.

          در این چهل سالى که به راهنمایى و ارشاد مردم پرداخته ام، کسى را که بر اساس این دستورالعمل، به خود سازى به پردازد، نیافتم، و این خود دلیل شکوهمندى و گرانمایگى این دستور است، در صورتیکه، با راهنماییهاى همگانى و گسترش دانشهاى دینى؛ بیش از صد هزار نفر را، هدایت کرده ام .در این ایام، دیدار حضرت رسول(ص)را توفیق یافتم، از ایشان پرسیدم نزدیک ترین راه، براى سیر الى الله چیست؟ حضرت فرمودند، همان است که مى دانى (و بدان عمل کرده و دستور مى دهى)... .

پس ایرادى ندارد، که تو چهل روزت را (به این گونه که گفتم) به عبادت پردازى- با اینکه باید تمام عمرت را چنین کنى- با تضرع وزارى به درگاه خداوند روى آورى، با انگیزه بندگى و عبادت، و نه براى آزمایش .چنانکه، خاتم انبیاء)ص) فرمودند: ((کسى که چهل روز خود را براى خداوند خالص کند، سرچشمه هاى معرفت را، از جانش بر زبانش جارى مى سازد.

 والحمد لله هدانا لهذا و ما کنا لنهتدى لولا ان هدانا لله.

 

دستور العملى از حاج سید احمد کربلایى به یکى از شاگردان خود

باسمه تعالى و له الحمد

گرچه برا واعظ شهر این سخن آسان نشود           تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود

رندى آموز و کرم کن که نه چندین هنر است          حیوانى که ننوشد مى و انسان نشود

گوهـر پـاک بیابد که شود قابل فیـــــض                  ورنه هر سنگ و گلى لولو و مرجان نشود

دردمندى که کند درد نهان پیش طبیب                 درد او بى سببى قابل درمان نشــود

         ان شاء الله تعالى تمام مواظبت بر اداى واجبات و ترک محرمات به کمال دقت و تامل، (بالوصیه اول الصبح اولا و کمال المراقبه فى تمام النهار ثانیا و المحاسبه عند اراده النوم ثالثا و التدارک و السیاسیه بالمجازات بالضد عند المخالفه رابعا على التفصیل المعهود فى کتب الاخلاق.)

01 صبح مشارطه کند و بر خود سفارشهاى لازم را بکند.

02 در تمام روز مراقبت کامل از اعضا و جوارح نماید.

03 به هنگام خواب محاسبه کرده و به حساب خود برسد.

04 اگر مخالفتى مشاهده کرد خود را تنبیه کرده و تدارک غفلت روز را بکن و هر کار خلافى که نموده، با ضدش خود را مجازات کند، به همان تفصیلى که در کتابهاى اخلاق گفته شده است .

        و تمام مواظبت ان شاء الله تعالى در هر شبانه روزى (( اغیار مع الله جل جلاله بامناجات و التضرع و ...)) : ساعتى را با خداى تعالى جل جلاله خلوت نموده و مناجات و تضرع کند و صورت به خاک بمالد و خضوع و خشوع نماید، و سزاوار است این خلوت در هر شب میان مغرب و عشا و یا پس از خواندن نماز عشا باشد، پس سجده معهود را به جا آورد (ظاهرا مقصود سجده طولانى است با ذکر یونسیه :لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین، لااقل 400 بار) و پس از سجده هر مقدار که توفیق یارش بود، با کمال حضورقلب و اقبال به خدا با همه وجودش و اعراض از همه آنچه که غیر از خدا است- آن چنان که گویى موجودى به جز او جل جلاله نیست- مشغول به ذکر گردد.)

        و چون از ذکر مانده و خسته شود، سر به گریبان تفکر فرو برده، فکر کند که من کى ام؟ و کجایم؟ و از کجا آمده ام و به کجا مى روم؟ و چنان در خود فرو رود که خود را یافت نماید که گویا در عالم وجود کسى نیست و از حضور بارى جل جلاله مسالت نماید که خداوندا! خودم را به خودم بشناسان، که فضاحت و شناعتى فوق آن نیست که شخص، خود را نشناخته باشد و آن شاء اله تعالى مواظب به تهجد و برخاستن سحر و اشتغال به نافله لیل با کمال حضور و اقبال و اشتغال به تعقیب و قرائت قرآن تا طلوع آفتاب و آن شاء الله هفتاد یا صد مرتبه استغفار را صباحا و مساء(هر صبح و شام) ترک ننماید و صد مرتبه تهلیل (لا اله الا الله کذلک) و اذکار معهوده سبحان الله العظیم و بحمده استغفرالله لااقل ده مرتبه در صبح و شام و کذلک لا اله الا الله وحده لا شریک له الى آخر (لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد، یحیى و یمیت و یمیت و یحیى و هو حى لا یموت. بیده الخیر و هو على کل شى قدیر) و رب اعوذ بک الخ (رب اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب آن یحضرون ) و اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له الى آخر (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له الها واحدا احدا صمدا لم یتخذ صاحبه و لا ولدا) و استغفارات منقوله از سیدبن طاووس رضوان الله علیه (اللهم انت ربى لا شریک لک، اصبحنا و اصبح الملک الله) و صلوات کبیره صل على المصطفى محمد و المرتضى على الخ. و ان شاءالله تعالى در هر شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را مواظبت نموده و اهم از همه امور مزبور، اینکه در تمام اوقات لیلا و نهارا، نوما و نقظه (خواب و بیدارى) در همه احوال و در جمیع حرکات و سکنات حضرت حق جل و علا را حاضر و ناظر دانسته، به قسمى (گونه اى) که اگر ممکن شود آنى و طرفه العینى (یک چشم بر هم زدن) از حضور آن حضرت جل سلطانه غافل نشود و این روسیاه را هم در جمیع احوال فرامشو نفرماید واین مضمون را مسألت نماید.

ما را ز جام باده گلگلون خراب کن    زان پیشتر که عالم فانى شود خراب

                 

و ان شاء الله تعالى تمام مواظبت بر دوام توجه و توسل به حضرت حجه - عجل الله فرجه- که واسطه فیض زمان است، ملحوظ داشته، بعد از هر نمازى، دعاى غیبت که اللهم عرفنى نفسنک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک، اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى بوده باشد و سه سوره توحید، هدیه به آن بزرگوار و دعاى فرج اللهم عظم البلاء الى آخر ترک ننماید.

و ان شاء الله تمام مواظبت در دوام طهارت - مهما امکن - و نوم بر طهارت (تا مى تواند همیشه با وضو باشد و با وضو به بستر خواب رود ) و تسبیح حضرت زهرا (س) را وقت نوم و بعد از هر نماز واجب و قرائت آیه الکرسى را و مواظبت بر سجده شکر را بعد از بیدارى و خواندن آیات معهوده انّ فى خلق السموات و الارض الى آخر بعد از بیدار شدن براى نافله لیل با کمال توجه به معنى و تفکر در آن و نظر در اسمان و کواکب و آفاق را و دعاى صحیفه را بعد از هر نماز شب ترک ننماید.

 

نامه ای دیگر از حاج سید احمد کربلایى

زنده باد حضرت دوست و مرده باد هر چه غیر اوست .

اى هدهد صبا به سبا مى فرستمت        بنگر که از کجابه کجا مى فرستمت

در راه عشق مرحله قرب و بعدنیست                مى بینمت عیان و دعا مى فرستمت

هر صبح و شام قافله اى از دعاى خیر      در صحبت شمال و سبا مى فرستمت

اى غایب از نظر که شدى همنشین دل    مى گویمت دعا و ثنا مى فرستمت

          فداى حقیقت شوم که از او خبر ندارى. دستورالعمل آن است که از خود و خود رأیى دست بردارى، جان من به لب آمد از گفتن این که راه نجات و خلاص، در استغراق ذکر الهى و تفکر در معرفت نفس و خودشناسى است و ذکر و فکر، خود راهنماى تو خواهد شد.

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء: اى که نام او دواى دردها و یا او شفابخش نمى بینى و داروى تو هم نزد خود توست فهم نمى کنى.                                             تو خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز.

جناب عالى در همه چیز اهتمام دارید، مگر در همین یک کلمه، پس حالا که چنین است:

 تو و تسبیح و مصلى و ره زهد و ورع     من و میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت

          بارى جناب حاج میرزا... سلمه الله، انشاء الله از آب و گل بیرون آمده است و رشته معرفت نفس به دست آورده و آقا میرزا... هم ماشاءالله خوب مشغول است بحسب ظاهر، امید پیش آمد، بزودى انشاء الله در او هست .

          بارى نوشته بودى در تضرع و ابتهال هم چیزى بنویس تا این که نوشتجات ناقص نماند. نمى دانم بر این حرف خنده کنم یا گریه، ایکاش بر دل مبارکت زده مى شد و نوشته مى شد و الا بر کاغذ خیلى زده اند و نوشته اند.

          فدایت، این مساله و باقى مسائل راه آخرت آموختنى نیست، بلکه نوشیدنى است. تضرع و ابتهال نخواهد بود. فهم والنار کمن راوها و هم فیها معذبون.

          طرفه این که با این همه بى التفاتى تعجبم که از کجا یک مطلب را خوب فهمیده اى و آن این است که جهالت این حقیر را خوب فهمیده و به رشوه ناقص نماندن نوشتجات، دل مرا شاد فرموده اى. با وجود این، باز مى گوئى کشف و شهودى برایم نشده و علمى بحقایق اشیاء نیافته ام. در این خیال بوده باشید!

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته